...
گذر عشق از سر کوچهی مرگ
گذر نور از این پنجرهها
گذر واژه به اندیشهی شاعر
گذر پاک سکوت از لب آدم
گذر خیس نسیم از تب دشت
گذر سردی یک روز به امواج اتاق
گذر یک حشره از لب رود
گذر تند هوای خنک از پیچ بهار
گذر فلسفه از شهر جهالت
گذر نامه به صندوقچهی پست
گذر خنده به آیینهی بیرنگ
گذر شعر به قرن بعدی
گذر تیرگی از یک شب تاریک
گذر روشنی از هیکل روز!
گذر باد به اضلاع کسالت
گذر فکر به ابعاد وجود
گذر دلْ نگرانِ یک مسافر
گذر ماهی از اندیشهی دریا
گذر مرد به احساس نجیب یک زن
گذر جاده به آن سوی زمین
گذر حوصله از مرز تپش
گذر ساعت هیچ از لب دیوار زمان.
[عینک]
+یعنی من عاشقِ عاشقِ شعرهاییام که بدون آغاز شروع میشن و بدون پایان تموم میشن!
- پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۹