حس شاعرانه

آدرس جدید و تمام!

«اگر کسی مرا خواست بگویید رفته باران‌ها را تماشا کند، اگر اصرار کرد بگویید برای دیدن طوفان‌ها رفته است و اگر باز هم سماجت کرد بگویید رفته است تا دیگر باز نگردد!»

 

شما را به همان خدایی که می‌پرستید؛ اگر در این مدّتی که در این وبلاگ بوده‌ام، بدی‌ای از من دیده‌اید یا سبب کدورت خاطرتان شده‌ام، به بزرگواری‌ خودتان ببخشید و ببخشایید.

 

آدرس وبلاگ جدید: mesle-to.blog.ir

 

+ کوچ تا چند؟ مگر می‌شود از خویش گریخت

   بال تنها غم غربت به پرستوها داد!

کاهش جان من این شعر من است
آرزو می‌کردم
که تو خواننده‌ی شعرم باشی
راستی شعر مرا می‌خوانی؟
نه، دریغا، هرگز...
باورم نیست که خواننده‌ی شعرم باشی
کاشکی شعر مرا می‌خواندی
بی تو من چیستم؟ ابر اندوه
بی تو سرگردان‌تر
از پژواکم در کوه
گرد بادم در دشت
برگ پاییزم در پنجه‌ی باد
بی تو سرگردان‌تر
از نسیم سحرم
از نسیم سحر سرگردان
بی‌سر و سامان
بی تو - اشکم
دردم
آهم
آشیان برده ز یاد
مرغ درمانده به شب گمراهم
بی تو خاکستر سردم، خاموش
نتپد دیگر در سینه‌ی من، دل با شوق!
چه کسی خواهد دید
مردنم را بی تو؟
خبر مرگ مرا با تو چه کس می‌گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا می‌شنوی
روی تو را کاشکی می‌دیدم
شانه بالا‌زدنت را بی‌قید
و تکان‌دادن دستت که مهم نیست زیاد
و تکان‌دادن سر را که عجیب
«عاقبت مُرد؟»

[شعر از حمید مصدق]
Designed By Erfan Powered by Bayan