حس شاعرانه

چالش "این من هستم"

به شخصه حس می کنم اگه می خواستم تو انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شرکت کنم خیلی راحت‌تر بود تا این چالش!

به دعوت خانم |سپیده| می نویسم :)

قوانین اساسی طومار طور جناب |هاتف| رو هم می تونید اینجا بخونید...

به جای ۴ جمله خودم رو با ۴ کلید واژه معرفی می کنم:

 

۱_انتظار

[ چه انتظار عجیبی نشسته در دل ما

همیشه منتظریم و کسی نمی‌آید... ]

 

۲_دلِ تنگ

[ هر چند که از آینه بی‌رنگ‌تر است

از خاطر غنچه ها دلم تنگ‌تر است

بشکن دل بی‌نوای ما را ای عشق

این ساز شکسته‌اش خوش‌آهنگ‌تر است]

 

۳_امید

[من به روییدن یک گیاه ظریف

در بی‌آب و هواترین جای زمین

امید روشنی دارم... ]

 

۴_عشق

[و عشق تنها عشق

تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس

و عشق تنها عشق

مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد

مرا رساند به امکان یک پرنده‌شدن ]

 

+ می دونم که باید ۴ نفر رو هم به این چالش دعوت کنم ولی:

به دلایلی که خودم می دونم و شما نمی دونید از دعوت کردن معذورم -__-

 

پی نوشت ۱ :

هیچوقت نفهمیدم هدف از برگزاری  این چالش‌ها چیه؟

پی نوشت ۲ :

چالش ها از بین نمی‌روند بلکه از بلاگفا به بیان، از بیان به بلاگفا و از ذهن بلاگری به ذهن بلاگر دیگر منتقل می شوند!

 

شاعرانه-نوشت [1]

نشسته‌ام به انتظار

نگاه من چه بی‌قرار

کیف من پر از تپش

کفش من چه خسته است
چه خاطرات کهنه‌ای 
به‌روی من نشسته است
آهای باد‌های روزگار
«سایبان زندگی کجاست»؟
آهای قاصد رها
کو خبر ز رد پای یار؟
آهای آدمان این دیار
به من بگو که می رسم 
به مقصدِ بدون راه...

 

[عینک]

۱ ۲ ۳
کاهش جان من این شعر من است
آرزو می‌کردم
که تو خواننده‌ی شعرم باشی
راستی شعر مرا می‌خوانی؟
نه، دریغا، هرگز...
باورم نیست که خواننده‌ی شعرم باشی
کاشکی شعر مرا می‌خواندی
بی تو من چیستم؟ ابر اندوه
بی تو سرگردان‌تر
از پژواکم در کوه
گرد بادم در دشت
برگ پاییزم در پنجه‌ی باد
بی تو سرگردان‌تر
از نسیم سحرم
از نسیم سحر سرگردان
بی‌سر و سامان
بی تو - اشکم
دردم
آهم
آشیان برده ز یاد
مرغ درمانده به شب گمراهم
بی تو خاکستر سردم، خاموش
نتپد دیگر در سینه‌ی من، دل با شوق!
چه کسی خواهد دید
مردنم را بی تو؟
خبر مرگ مرا با تو چه کس می‌گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا می‌شنوی
روی تو را کاشکی می‌دیدم
شانه بالا‌زدنت را بی‌قید
و تکان‌دادن دستت که مهم نیست زیاد
و تکان‌دادن سر را که عجیب
«عاقبت مُرد؟»

[شعر از حمید مصدق]
Designed By Erfan Powered by Bayan